معنی mencacat - جستجوی لغت در جدول جو
mencacat
آسیب زدن، مسخ شده
ادامه...
آسیب زَدَن، مَسخ شُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mencatat
لیست کردن، یادداشت برداری، فهرست کردن، ثبت کردن، یادداشت کردن
ادامه...
لیست کَردَن، یادداشت بَرداری، فِهرِست کَردَن، ثَبت کَردَن، یادداشت کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendarat
فرود آمدن، زمین
ادامه...
فُرود آمَدَن، زَمین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengecat
رنگ کردن
ادامه...
رَنگ کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencegat
اعتراض کردن، رهگیری
ادامه...
اِعتِراض کَردَن، رَهگیری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencapai
دست یافتن، رسیدن
ادامه...
دَست یافتَن، رِسیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencakar
چنگال زدن، خراش، پنجه زدن
ادامه...
چَنگال زَدَن، خَراش، پَنجِه زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencabut
خلع کردن، برق را بکش، چیدن، کندن
ادامه...
خَلع کَردَن، بَرق را بِکُش، چیدَن، کَندَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengacak
آشفته کردن، تصادفی کردن
ادامه...
آشُفتِه کَردَن، تَصادُفی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی