جدول جو
جدول جو

معنی memuat - جستجوی لغت در جدول جو

memuat
بارگذاری کردن، بار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مکان، محل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
غول آسا، بزرگ
دیکشنری لهستانی به فارسی
غول آسا، ماموت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
پیر شدن، پیری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فروتنی
دیکشنری آلمانی به فارسی
داغ کردن، کبود شده، آسیب دیده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مقرون به صرفه، اقتصادی، مقتصد، محدود، صرفه جویی، صرفه جو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مؤمنان، جامعه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
سازنده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ساختن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
سرریز شدن، سرریز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فراگیر، گسترده است
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مجسّمه ساختن، مجسّمه سازی، تراشیدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مؤمنان، جماعت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
چرخاندن، پیچ و تاب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کم رنگ شدن، محو شدن، رنگ پریدگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ستایش کردن، ستایش، تحسین کردن، تعریف کردن، تعریفی، جذّاب، مدح کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
شروع کردن، شروع کنید، آغاز کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اخراج کردن، آتش، کیسه زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ماساژ دادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فریفتن، جذّاب، جذب کردن، جذب کننده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مربّع کردن، بار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی