معنی memar
memar
داغ کردن، کبود شده، آسیب دیده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با memar
mekar
mekar
گُل دادَن، شُکوفِه دادَن، دَر حالِ شُکوفِه دادَن، شُکوفا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
remar
remar
پارویی زَدَن، رَدیف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mimar
mimar
لوس کَردَن، مُتِنَعِّم کَردَن، نِگَهداری کَردَن کودک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
remar
remar
پارویی زَدَن، رَدیف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mimar
mimar
نِگَهداری کَردَن کودک، مُتِنَعِّم کَردَن، لوس کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
memur
memur
اَفسَر
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی