معنی memetakan - جستجوی لغت در جدول جو
memetakan
نقشه کشیدن، نقشه
ادامه...
نَقشِه کِشیدَن، نَقشِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
memerankan
مرحله گذاشتن، عمل کنید
ادامه...
مَرحَلِه گُذاشتَن، عَمَل کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memecahkan
شکستن، حلّ کند، تکّه کردن، حل کردن
ادامه...
شِکَستَن، حَلّ کُنَد، تِکِّه کَردَن، حَل کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membutakan
محروم کننده، کور کردن
ادامه...
مَحروم کُنَندِه، کور کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memuatkan
مربّع کردن، بار
ادامه...
مُرَبَّع کَردَن، بار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menetaskan
تخم گذاری کردن، جوجه کشی
ادامه...
تُخم گُذاری کَردَن، جوجِه کِشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menetapkan
تعیین کردن، مجموعه
ادامه...
تَعیین کَردَن، مَجموعِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meletakkan
گذاشتن، قرار دادن
ادامه...
گُذاشتَن، قَرار دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membedakan
تمیز دادن، متمایز کردن، تشخیص دادن
ادامه...
تَمیز دادَن، مُتِمایِز کَردَن، تَشخیص دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mematikan
فلج کننده، خاموش کردن، کشنده
ادامه...
فَلَج کُنَندِه، خاموش کَردَن، کُشَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mematahkan
شکستن
ادامه...
شِکَستَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meredakan
تسکین دادن، مسکّن
ادامه...
تَسکِین دادَن، مُسَکِّن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meratakan
هموار کردن، صاف کردن، همسطح کردن، جمع آوری کردن
ادامه...
هَموار کَردَن، صاف کَردَن، هَمسَطح کَردَن، جَمع آوَری کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی