معنی menetapkan
menetapkan
تعیین کردن، مجموعه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با menetapkan
menetaskan
menetaskan
تُخم گُذاری کَردَن، جوجِه کِشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menerapkan
menerapkan
اِعمال کَردَن، اِعمال شَوَد، اِجرا کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menguapkan
menguapkan
بُخار کَردَن، تَبخِیر شَوَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menekankan
menekankan
تَاکید کَردَن، تَأکید کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menegaskan
menegaskan
تَأیید کَردَن، تَأیید کُنید، اِدِّعا کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menegakkan
menegakkan
اِجرایِ قانون کَردَن، راست کَردَن، حِفظ کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menetralkan
menetralkan
بی اَثَر کَردَن، خُنثیٰ کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meletakkan
meletakkan
گُذاشتَن، قَرار دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memetakan
memetakan
نَقشِه کِشیدَن، نَقشِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی