معنی membiarkan - جستجوی لغت در جدول جو
membiarkan
اجازه دادن، اجازه دهید
ادامه...
اِجازِه دادَن، اِجازِه دَهید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
membubarkan
منحل کردن، پراکنده کردن
ادامه...
مُنحَل کَردَن، پَراکَندِه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membenarkan
تأیید کردن، توجیه کند، توجیه کردن
ادامه...
تَأیید کَردَن، تَوجِیه کُنَد، تَوجِیه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memasarkan
بازار کردن، بازار
ادامه...
بازار کَردَن، بازار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membiuskan
بی حسّ کردن، بیهوش کردن
ادامه...
بی حِسّ کَردَن، بیهوش کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membisukan
خاموش کردن، بی صدا
ادامه...
خاموش کَردَن، بی صِدا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membiasakan
عادت دادن، عادت کن
ادامه...
عادَت دادَن، عادَت کُن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membesarkan
پرورش دادن، بالا بردن
ادامه...
پَروَرِش دادَن، بالا بُردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyiarkan
پخش کردن، پخش می شود، پخش تلویزیونی کردن
ادامه...
پَخش کَردَن، پَخش می شَوَد، پَخش تِلِویزیونی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی