جدول جو
جدول جو

معنی membiarkan - جستجوی لغت در جدول جو

membiarkan
اجازه دادن، اجازه دهید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

منحل کردن، پراکنده کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تأیید کردن، توجیه کند، توجیه کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بازار کردن، بازار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خاموش کردن، بی صدا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
عادت دادن، عادت کن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پرورش دادن، بالا بردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پخش کردن، پخش می شود، پخش تلویزیونی کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی