معنی membesarkan - جستجوی لغت در جدول جو
membesarkan
پرورش دادن، بالا بردن
ادامه...
پَروَرِش دادَن، بالا بُردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
membenarkan
تأیید کردن، توجیه کند، توجیه کردن
ادامه...
تَأیید کَردَن، تَوجِیه کُنَد، تَوجِیه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membubarkan
منحل کردن، پراکنده کردن
ادامه...
مُنحَل کَردَن، پَراکَندِه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membenamkan
غوطه ور کردن
ادامه...
غوطِه وَر کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membebaskan
تبرئه کردن، آزاد کردن، معاف کردن
ادامه...
تَبرِئَه کَردَن، آزاد کَردَن، مُعاف کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membosankan
کسل کننده، خسته کننده، کسل کننده بودن
ادامه...
کِسِل کُنَندِه، خَستِه کُنَندِه، کِسِل کُنَندِه بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberatkan
حجم دار، سنگین
ادامه...
حَجم دار، سَنگین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membedakan
تمیز دادن، متمایز کردن، تشخیص دادن
ادامه...
تَمیز دادَن، مُتِمایِز کَردَن، تَشخیص دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memasarkan
بازار کردن، بازار
ادامه...
بازار کَردَن، بازار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membiarkan
اجازه دادن، اجازه دهید
ادامه...
اِجازِه دادَن، اِجازِه دَهید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pembesaran
بزرگ نمایی، بزرگ شدن
ادامه...
بُزُرگ نَمایی، بُزُرگ شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی