معنی membara - جستجوی لغت در جدول جو
membara
سوزان، سوزاندن
ادامه...
سوزان، سوزاندَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
membajak
چالوس کردن، شخم زدن، ربودن
ادامه...
چالوس کَردَن، شُخم زَدَن، رُبودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memar
داغ کردن، کبود شده، آسیب دیده
ادامه...
داغ کَردَن، کَبود شُدِه، آسیب دیدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
maabara
آزمایشگاه
ادامه...
آزمایِشگاه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
pembaca
خواننده
ادامه...
خوانَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lembaga
نهاد، مؤسسه
ادامه...
نَهَاد، مُؤَسِسِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberi
اعطا کردن، دادن
ادامه...
اِعطا کَردَن، دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membagi
تقسیم کردن، به اشتراک بگذارید
ادامه...
تَقسیم کَردَن، بِه اِشتِراک بُگذارید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membakar
سوزاندن، سوختن، آتش زدن، سوزان
ادامه...
سوزاندَن، سوختَن، آتَش زَدَن، سوزان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membawa
حمل کردن، آوردن
ادامه...
حَمل کَردَن، آوَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membalas
تلافی کردن، بازپرداخت، جواب تند دادن
ادامه...
تَلافی کَردَن، بازپَرداخت، جَواب تُند دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membayar
پرداخت کردن، پرداخت کنید
ادامه...
پَرداخت کَردَن، پَرداخت کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membela
دفاع کردن، دفاع کند
ادامه...
دِفاع کَردَن، دِفاع کُنَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
gembira
شاد، خوشحال، شادمان، شادی انگیز
ادامه...
شاد، خُوشحال، شادمان، شادی اَنگیز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membuka
باز کردن بسته بندی، باز کردن، باز کردن رول ها، باز کردن گره ها
ادامه...
باز کَردَن بَستِه بَندی، باز کَردَن، باز کَردَن رول ها، باز کَردَن گِرِه ها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membaca
از بر خوٰاندن، خوٰاندن
ادامه...
اَز بَر خوٰاندَن، خوٰاندَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan membara
با شدّت و آتشین، به صورت دود
ادامه...
با شِدَّت و آتَشین، بِه صورَتِ دود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی