جدول جو
جدول جو

معنی membantu - جستجوی لغت در جدول جو

membantu
کمک کردن، کمک کند، خدماتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

یاری کننده، خدمتکار، کمک کننده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
قتل عام کردن، ذبح، کشتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مخالفت کردن، تکذیب کرد، رد کردن، منفی کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ساختن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پانسمان کردن، بانداژ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پریدن، جهنده، بازگشتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تشکیل دادن، فرم، شکل دادن، تشکیلی، قالب دادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
راهنمایی کردن، راهنمای
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
غیر مفید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
غیر مفید، کمکی نمی کند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی