معنی membentuk
membentuk
تشکیل دادن، فرم، شکل دادن، تشکیلی، قالب دادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با membentuk
membantu
membantu
کُمَک کَردَن، کُمَک کُنَد، خِدماتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی