معنی mematahkan - جستجوی لغت در جدول جو
mematahkan
شکستن
ادامه...
شِکَستَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
memecahkan
شکستن، حلّ کند، تکّه کردن، حل کردن
ادامه...
شِکَستَن، حَلّ کُنَد، تِکِّه کَردَن، حَل کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memisahkan
جدا کردن
ادامه...
جُدا کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memutihkan
سفید کردن
ادامه...
سِفید کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memanaskan
گرم کردن، گرما
ادامه...
گَرم کَردَن، گَرما
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memadatkan
فشرده کردن، فشرده
ادامه...
فِشُردِه کَردَن، فِشُردِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memadamkan
خاموش کردن
ادامه...
خاموش کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membatalkan
باطل کردن، لغو، لغو کردن، بی اثر کردن، باتلاقی کردن، برگشتن
ادامه...
باطِل کَردَن، لَغو، لَغو کَردَن، بی اَثَر کَردَن، باتلاقی کَردَن، بَرگَشتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mematenkan
اختراع ثبت کردن، ثبت اختراع
ادامه...
اِختِراع ثَبت کَردَن، ثَبت اِختِراع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memasarkan
بازار کردن، بازار
ادامه...
بازار کَردَن، بازار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memetakan
نقشه کشیدن، نقشه
ادامه...
نَقشِه کِشیدَن، نَقشِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memaafkan
ببخشیدن، ببخش، عذر خوٰاستن، بخشش کردن، بخشیدن
ادامه...
بِبَخشیدَن، بِبَخش، عُذر خوٰاستَن، بَخشِش کَردَن، بَخشیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mematikan
فلج کننده، خاموش کردن، کشنده
ادامه...
فَلَج کُنَندِه، خاموش کَردَن، کُشَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meratakan
هموار کردن، صاف کردن، همسطح کردن، جمع آوری کردن
ادامه...
هَموار کَردَن، صاف کَردَن، هَمسَطح کَردَن، جَمع آوَری کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی