معنی memandu - جستجوی لغت در جدول جو
memandu
راهنمایی کردن، راهنمای
ادامه...
راهنَمایی کَردَن، راهنَمای
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
pemandu
راهنما، راهنمای
ادامه...
راهنَما، راهنَمای
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memanen
محصول برداشت کردن، برداشت، برداشت کردن
ادامه...
مَحصول بَرداشت کَردَن، بَرداشت، بَرداشت کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membantu
کمک کردن، کمک کند، خدماتی
ادامه...
کُمَک کَردَن، کُمَک کُنَد، خِدماتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memantul
پریدن، جهنده، بازگشتن
ادامه...
پَریدَن، جَهَندِه، بازگَشتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memangku
در آغوش گرفتن، حمل کنید
ادامه...
دَر آغوش گِرِفتَن، حَمل کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Demands
تقاضاها، مطالبات
ادامه...
تَقَاضَاها، مُطالِبات
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Remand
ارجاع کردن، بازداشت
ادامه...
اِرجاع کَردَن، بازداشت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
memalu
چکّش زدن
ادامه...
چَکُّش زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memaku
میخ زدن، میخکوب شده، میخکوب کردن
ادامه...
میخ زَدَن، میخکوب شُدِه، میخکوب کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Demand
تقاضا کردن، تقاضا
ادامه...
تَقاضا کَردَن، تَقاضا
دیکشنری انگلیسی به فارسی