جدول جو
جدول جو

معنی memaku - جستجوی لغت در جدول جو

memaku
میخ زدن، میخکوب شده، میخکوب کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

رنده کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فضول گری، کنجکاوی، پرسشگری
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
داغ کردن، کبود شده، آسیب دیده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بیکار، از کار افتاده است
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دست و پا چلفتی، از کار افتاده است
دیکشنری سواحیلی به فارسی
اجراکننده، مرتکب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ترغیب کردن، اغوا کردن، گول زدن، یاری کننده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ترسو، خجالتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
در آغوش گرفتن، حمل کنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نوک زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
چکّش زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
یخ زده، منجمد کردن، یخ زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
لباس پوشیدن، استفاده کنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
وادار کردن، زور، اجبار کردن، مجبور کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
راهنمایی کردن، راهنمای
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اظهار کردن، اعتراف کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
زدن، ضربه بزنید، ضربه زدن، سیلی زدن، زور زدن، کوبیدن، شکنجه کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آغاز کردن، ماشه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
شانه زدن، شانه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آسانی، سهولت
دیکشنری هلندی به فارسی