معنی melekat - جستجوی لغت در جدول جو
melekat
ذاتی، پیوست شده است
ادامه...
ذاتی، پِیوَست شُدِه اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
melesat
رگه انداختن، سرعت گرفت
ادامه...
رَگِه اَنداختَن، سُرعَت گِرِفت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memikat
فریفتن، جذّاب، جذب کردن، جذب کننده
ادامه...
فَریفتَن، جَذّاب، جَذب کَردَن، جَذب کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memecat
اخراج کردن، آتش، کیسه زدن
ادامه...
اِخراج کَردَن، آتَش، کیسِه زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menekan
سرکوب کردن، فشار دادن، سرکوب کننده
ادامه...
سَرکوب کَردَن، فِشار دادَن، سَرکوب کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendekat
قریب، نزدیک شدن
ادامه...
قَریب، نَزدیک شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melukai
آسیب رساندن، زخمی کردن، آسیب زدن، زخم زدن، زخم زننده
ادامه...
آسیب رِساندَن، زَخمی کَردَن، آسیب زَدَن، زَخم زَدَن، زَخم زَنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melipat
چروک انداختن، بریزید، تا کردن
ادامه...
چُروک اَنداختَن، بِریزید، تا کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melihat
دیدن، ببینید، چشم دوختن، نگاه کردن
ادامه...
دیدَن، بِبینید، چَشم دوختَن، نِگاه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melewati
عبور کردن، عبور کند
ادامه...
عُبور کَردَن، عُبور کُنَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melemah
ضعیف شده، ضعیف شده است
ادامه...
ضَعیف شُدِه، ضَعیف شُدِه اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meledak
انفجار کردن، منفجر شدن، صدای انفجار دادن، ترکیدن، انفجاری
ادامه...
اِنفِجار کَردَن، مُنفَجِر شُدَن، صِدایِ اِنفِجار دادَن، تَرکیدَن، اِنفِجاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merekam
ثبت کردن، ثبت کنید
ادامه...
ثَبت کَردَن، ثَبت کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perekat
چسبناک، چسب، درزگیر
ادامه...
چَسبناک، چَسب، دَرزگیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meleksi
فرشته وار، فرشته ای
ادامه...
فِرِشتِه وار، فِرِشتِه ای
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
mereka
آنها
ادامه...
آنها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی