meledak انفجار کردن، منفجر شدن، صدای انفجار دادن، ترکیدن، انفجاری ادامه... اِنفِجار کَردَن، مُنفَجِر شُدَن، صِدایِ اِنفِجار دادَن، تَرکیدَن، اِنفِجاری دیکشنری اندونزیایی به فارسی