جدول جو
جدول جو

معنی meledak - جستجوی لغت در جدول جو

meledak
انفجار کردن، منفجر شدن، صدای انفجار دادن، ترکیدن، انفجاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حدس زدن، حدس بزن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تف انداختن، تف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
رگه انداختن، سرعت گرفت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ضعیف شده، ضعیف شده است
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ذاتی، پیوست شده است
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ردیابی کردن، مسیر، پیگیری کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خفه کردن، صدا خفه کن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آهنگین، ملودیک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
فروکش کردن، فروکش کرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
انفجار کردن، منفجر کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی