جدول جو
جدول جو

معنی melakukan - جستجوی لغت در جدول جو

melakukan
مرتکب شدن، انجام دهید، انجام دادن، پذیرفتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

وحشت زده، ترسناک، بازدارنده، ترساندن، وحشت زده کردن، ترساننده، دلهره آور، ترسان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تحقیرآمیز، شرم آور، بی آبرو، فضیحت آمیز، رسوایی آمیز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیش بردن، پیشبرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ضخیم کردن، ترکیب کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
حل کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
در جابجا کردن، اجرا کنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بی اعتمادی کردن، مشکوک، شک کردن، شک برانگیز، شکّاک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور عمومی سفر کردن، به تور بروید، گردش کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ناخن آرایی کردن، انجام مانیکور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نظرسنجی کردن، انجام یک نظرسنجی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
با انگشت شست انجام دادن، این کار را با انگشت شست خود انجام دهید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی