menakutkan menakutkan وَحشَت زَدِه، تَرسناک، بازدارَندِه، تَرساندَن، وَحشَت زَدِه کَردَن، تَرسانَندِه، دِلهُرِه آوَر، تَرسان دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melakukan melakukan مُرتَکِب شُدَن، اَنجام دَهید، اَنجام دادَن، پَذیرُفتَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی