معنی marudzić - جستجوی لغت در جدول جو
marudzić
گله کردن، غمگین
ادامه...
گِلِه کَردَن، غَمگین
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
brudzić
آلودگی کردن، آلوده کننده
ادامه...
آلودِگی کَردَن، آلودِه کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
gardzić
بی احترامی کردن، کهیر، نفرت داشتن، نفرت، رد کردن
ادامه...
بی اِحتِرامی کَردَن، کَهِیر، نَفرَت داشتَن، نَفرَت، رَد کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
marudio
مقصد، فرکانس
ادامه...
مَقصَد، فِرِکانس
دیکشنری سواحیلی به فارسی