- marcio
فاسد، پوسیده، گندیده
معنی marcio - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درد سفر، سرگیجه، دریازدگی
مردانه، مرد برتر پندار
مردانه، مرد برتر پندار
تشکّر، با تشکّر
متأهّل
پر شده
شل، لنگ
مردانه، مرد
متنوّع
مردانه، مرد برتر پندار
مردانه، مرد برتر پندار
مردانه، مرد برتر پندار
بیداری، چشم
پاداش، نکته
به طور قابل توجّه، مشخّص شده، مشخّص
نرم و فشرده، نرم
مارک گذاری کردن، علامت گذاری کردن، علامت زدن
دزدانه، سرقت
ترش، فاسد، کهنه
شماره گرفتن، تیک بزنید، علامت زدن، مارک گذاری کردن
مشخّص، مشخّص شده است
مشخّص، مشخّص شده است
گندیدن، پوسیدگی
اصطکاک، تعریف کند
دیرآمد، دیر
سرزنش کردن، تعقیب و گریز
جادویی
مقصد، فرکانس
به طور فاسد، به شکلی پوسیده