معنی machtigen - جستجوی لغت در جدول جو
machtigen
توانا کردن، توانمند کردن
ادامه...
تَوانا کَردَن، تَوانمَند کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
züchtigen
تنبیه کردن
ادامه...
تَنبِیه کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
matigen
معتدل کردن، متوسّط
ادامه...
مُعتَدِل کَردَن، مُتِوَسِّط
دیکشنری هلندی به فارسی
machtig
قدرتمند
ادامه...
قُدرَتمَند
دیکشنری هلندی به فارسی