معنی lishe - جستجوی لغت در جدول جو
lishe
غذا، تغذیه، غذایی، مغذّی
ادامه...
غَذا، تَغذیِه، غَذایی، مُغَذّی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
lisse
صاف
ادامه...
صاف
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Wellestablished
خوب تثبیت شده، تثبیت شده
ادامه...
خوب تَثبیت شُدِه، تَثبیت شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Polished
صاف، جلا داده شده
ادامه...
صاف، جَلا دادِه شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
kristalishe
بلور شدن، متبلور شدن
ادامه...
بُلور شُدَن، مُتِبَلوِر شُدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa lishe bora
مغذّیانه، برای تغذیه بهتر
ادامه...
مُغَذّیانِه، بَرایِ تَغذیِه بِهتَر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa lishe
از نظر تغذیه ای، برای تغذیه
ادامه...
اَز نَظَرِ تَغذیِه ای، بَرایِ تَغذیِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
Established
مستقرّ، تاسیس شده
ادامه...
مُستَقِرّ، تَاسیس شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
mtaalamu wa lishe
تغذیه دان، متخصّص تغذیه
ادامه...
تَغذِیَه دان، مُتِخَصِّص تَغذیِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی