معنی Established
Established
مستقرّ، تاسیس شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Established
Establish
Establish
تَاسیس کَردَن، ایجاد کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی