معنی liar - جستجوی لغت در جدول جو
liar
وحشی
ادامه...
وَحشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
berkeliaran
پرسه زدن، سرگردان در اطراف، گذراندن، گردش کردن، سرگردان شدن
ادامه...
پَرسِه زَدَن، سَرگَردان دَر اَطراف، گُذَراندَن، گَردِش کَردَن، سَرگَردان شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
familiar
آشنا
ادامه...
آشِنا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
exiliar
تبعید کردن، تبعید
ادامه...
تَبعِید کَردَن، تَبعِید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
reconciliar
صلح دادن، آشتی دادن
ادامه...
صُلح دادَن، آشتی دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
agente inmobiliario
مشاور املاک، نماینده املاک
ادامه...
مُشاوِرِ اَملاک، نَمَایَندِه اَملاک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
afiliar
چسباندن، وابسته، وابسته کردن
ادامه...
چَسباندَن، وابَستِه، وابَستِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ampliar
گسترش دادن، بزرگ کردن
ادامه...
گُستَرِش دادَن، بُزُرگ کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
familiarité
آشنایی
ادامه...
آشنایی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
familiarización
آشنا سازی، آشنایی
ادامه...
آشِنا سازی، آشنایی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
familiariser
آشنا کردن
ادامه...
آشِنا کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
familiarisation
آشنا سازی، آشنایی
ادامه...
آشِنا سازی، آشنایی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
peculiarmente
به طور عجیب، به طور خاص
ادامه...
بِه طُورِ عَجیب، بِه طُورِ خاص
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
peculiarità
عجیب و غریب بودن، ویژگی های خاص، ویژگی خاص، ویژگی ها
ادامه...
عَجیب و غَریب بودَن، ویژِگی های خاص، ویژِگی خاص، ویژِگی ها
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
peculiare
عجیب، عجیب و غریب
ادامه...
عَجیب، عَجیب و غَریب
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pattugliare
گشت زدن، گشت زنی
ادامه...
گَشت زَدَن، گَشت زَنی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
familiaridad
آشنایی
ادامه...
آشنایی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
familiarizar
آشنا کردن
ادامه...
آشِنا کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
aliar
متّحد شدن، متّحد
ادامه...
مِتَّحِد شُدَن، مُتَّحِد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
peculiarmente
به طور عجیب، به طور خاص
ادامه...
بِه طُورِ عَجیب، بِه طُورِ خاص
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
lier
اتّحاد دادن، مقیّد کردن، بستن، بسته شدن، باند زدن، پیوند دادن، رشته کردن
ادامه...
اِتِّحاد دادَن، مُقَیَّد کَردَن، بَستَن، بَستِه شُدَن، باند زَدَن، پِیوَند دادَن، رِشتِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
piar
صدای جیر جیر کردن
ادامه...
صِدایِ جیر جیر کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
luar
خارجی، خارج، بیرونی
ادامه...
خارِجی، خارِج، بیرونی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ligar
اتّحاد دادن، برای اتّصال
ادامه...
اِتِّحاد دادَن، بَرایِ اِتِّصال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
lidar
کنار آمدن، رهبری کردن
ادامه...
کِنار آمَدَن، رَهبَری کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
piar
صدای جیر جیر کردن، جیک
ادامه...
صِدایِ جیر جیر کَردَن، جیک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
peculiaridades
ویژگی ها، ویژگی های خاص
ادامه...
ویژِگی ها، ویژِگی های خاص
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
familiarmente
به طور آشنا، آشنا
ادامه...
بِه طُورِ آشِنا، آشِنا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
peculiaridad
غریبگی، خاص بودن، ویژگی خاص
ادامه...
غَریبِگی، خاص بودَن، ویژِگی خاص
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
peculiar
عجیب، عجیب و غریب
ادامه...
عَجیب، عَجیب و غَریب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Unfamiliarly
به طور غیر آشنا، ناآشنا
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِ آشنا، ناآشِنا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Unfamiliar
ناآشنا
ادامه...
ناآشِنا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
de manera peculiar
به طور عجیب و غریب، به شکلی خاص
ادامه...
بِه طُورِ عَجیب و غَریب، بِه شِکلی خاص
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
keliaran
وحشی گری، وحشی
ادامه...
وَحشی گَری، وَحشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
scompigliare
آشفته کردن، به هم ریختن
ادامه...
آشُفتِه کَردَن، بِه هَم ریختَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی