معنی lengkap - جستجوی لغت در جدول جو
lengkap
کامل
ادامه...
کامِل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
dilengkapi dengan baik
خوب مجهّز، به خوبی مجهّز شده است
ادامه...
خوب مُجَهَّز، بِه خوبی مُجَهَّز شُدِه اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara lengkap
به طور کامل
ادامه...
بِه طُورِ کامِل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tidak lengkap
به طور ناقص
ادامه...
بِه طُورِ ناقِص
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perlengkapan
آرایه، تجهیزات
ادامه...
آرایِه، تَجهیزات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kurang dilengkapi
غیرمجهّز، تجهیز ناکافی
ادامه...
غِیرِمُجَهَّز، تَجهیز ناکافی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melengkapi
تکمیل کردن، کامل، تجهیز کردن، تأمین کردن، مکمّل کردن
ادامه...
تَکمِیل کَردَن، کامِل، تَجهیز کَردَن، تَأمین کَردَن، مُکَمِّل کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ketidaklengkapan
ناقص بودن
ادامه...
ناقِص بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelengkapan
کمال، کامل بودن
ادامه...
کَمال، کامِل بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pengap
پر از هوای فشرده، گرفتگی
ادامه...
پُر اَز هَوایِ فِشُردِه، گِرِفتِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pelengkap
مکمّل
ادامه...
مُکَمِّل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
langka
کمیاب، نادر، کمتر شایع
ادامه...
کَمیاب، نادِر، کَمتَر شایِع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
penguap
تبخیرکننده، بخارساز
ادامه...
تَبخِیرکُنَندِه، بُخارساز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bengkak
پفی، متورّم، ورم کردن، ورم کرده
ادامه...
پُفی، مُتِوَرِّم، وَرَم کَردَن، وَرَم کَردِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
langkah
گام
ادامه...
گام
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lengket
با احساس چسبناکی، چسبنده، چسبان، چسبناک، چسبناکی، بی کیفیّت
ادامه...
با اِحساسِ چَسبناکی، چَسبَندِه، چَسبان، چَسبناک، چَسبناکی، بی کِیفِیَّت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lingkup
دامنه
ادامه...
دامَنِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menguap
تبخیر شدن، تبخیر شود، پاس کشیدن، خمیازه کش
ادامه...
تَبخِیر شُدَن، تَبخِیر شَوَد، پاس کِشیدَن، خَمیازِه کِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak lengkap
ناتمام، ناقص
ادامه...
ناتَمام، ناقِص
دیکشنری اندونزیایی به فارسی