معنی menguap
menguap
تبخیر شدن، تبخیر شود، پاس کشیدن، خمیازه کش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با menguap
menyuap
menyuap
رِشوِه دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
penguap
penguap
تَبخِیرکُنَندِه، بُخارساز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengutip
mengutip
اِرجاع دادَن، نَقلِ قُول، نَقلِ قُول کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengurapi
mengurapi
مُقَدَّس کَردَن، مَسح کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengupas
mengupas
بَررَسی کَردَن، لایِه بَرداری، پوست کَندَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menguji
menguji
آزمایِش کَردَن، تِست کُنید، آزمون دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengubah
mengubah
تَغییر دادَن، تَغییر دَهید، تَبدیل کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengaum
mengaum
غُرِّش کَردَن، غُرِّش، غُرَّندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menatap
menatap
نِگاه کَردَن، خیرِه شُدَن، خیرِه نِگَاه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی