معنی leczenie - جستجوی لغت در جدول جو
leczenie
درمان، درمان بیش از حد
ادامه...
دَرمان، دَرمان بیش اَز حَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
jęczenie
ناله کردن، پارس کردن
ادامه...
نالِه کَردَن، پارس کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
licznie
بسیار، فوق العاده
ادامه...
بِسیار، فُوق العادِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
nadmierne leczenie
درمان بیش از حد، برای درمان
ادامه...
دَرمان بیش اَز حَد، بَرایِ دَرمان
دیکشنری لهستانی به فارسی
podatny na leczenie
قابل درمان
ادامه...
قابِلِ دَرمان
دیکشنری لهستانی به فارسی
skaleczenie
بریدگی، بزرگ
ادامه...
بُریدِگی، بُزُرگ
دیکشنری لهستانی به فارسی
wstępne leczenie
پیش درمان، پیشگیرانه
ادامه...
پیش دَرمان، پیشگیرانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی