معنی lahir - جستجوی لغت در جدول جو
lahir
متولّد، متولّد شد
ادامه...
مُتِوَلِّد، مُتِوَلِّد شُد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mahir
ماهر، مسلّط، استادانه
ادامه...
ماهِر، مُسَلَّط، اُستادانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
latir
ناله کردن، پارس کردن
ادامه...
نالِه کَردَن، پارس کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
melahirkan
فرزند داشتن، به دنیا آوردن
ادامه...
فَرزَند داشتَن، بِه دُنیا آوَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara lahiriah
به طور ظاهری، از نظر ظاهری
ادامه...
بِه طُورِ ظاهِری، اَز نَظَرِ ظاهِری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی