معنی kuwashwa - جستجوی لغت در جدول جو
kuwashwa
خارش، تحریک شدن
ادامه...
خارِش، تَحریک شُدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kuwasha
فعّال کردن، خارش، سوزاندن، آتش زدن، شعله ور شدن، اشتعال کردن، آتش افروختن، خارش داشتن
ادامه...
فَعّال کَردَن، خارِش، سوزاندَن، آتَش زَدَن، شُعلِه وَر شُدَن، اِشتِعال کَردَن، آتَش اَفروختَن، خارِش داشتَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kumwasha
بیدار کردن، او را روشن کن
ادامه...
بیدار کَردَن، او را رُوشَن کُن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuachwa
سستی، برای رها شدن
ادامه...
سُستی، بَرایِ رَها شُدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی