معنی kuvumilia - جستجوی لغت در جدول جو
kuvumilia
تحمّل کردن، تحمّل کن
ادامه...
تَحَمُّل کَردَن، تَحَمُّل کُن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kuvumilika
تحمّل پذیر، قابل تحمّل، تحمّل شدنی
ادامه...
تَحَمُّل پَذیر، قابِلِ تَحَمُّل، تَحَمُّل شُدَنی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutovumilia
بی اعتنایی، عدم تحمّل
ادامه...
بی اِعتِنایی، عَدَمِ تَحَمُّل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuzuilia
محدود کردن، مهار کردن
ادامه...
مَحدود کَردَن، مَهار کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی