جدول جو
جدول جو

معنی kuunganisha - جستجوی لغت در جدول جو

kuunganisha
ادغام کردن، اتّصال، ضمیمه کردن، جذب کردن، اتّحاد دادن، بسته شدن، زنجیر کردن، گروه کردن، ترکیب کردن، اتّصال دادن، متّحد کردن، گروه بندی کردن، انباشته کردن، درهم پیچیدن، بافتگی، پیوند دادن، توده کردن، ریسمان کشیدن، یکپارچه کردن، متّحد شدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

در هم تنیدن، متصّل شود
دیکشنری سواحیلی به فارسی
جدایی، جدا کردن، قطع کردن، قطع ارتباط، انفصال، حواس پرت کننده، واگرا
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مقایسه کردن، مقایسه کنید، مقایسه ای، تضاد داشتن، مقابله، مشابه دانستن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
اتّحاد گر، اتّصال دهنده
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بستن، اتّصال
دیکشنری سواحیلی به فارسی
وصل کردن، اتّصال
دیکشنری سواحیلی به فارسی
سیم کشیدن، سیم ها را وصل کنید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دوباره جمع کردن، دوباره وصل شوید
دیکشنری سواحیلی به فارسی