معنی kutandaza - جستجوی لغت در جدول جو
kutandaza
ضخیم کردن، گسترده شدن
ادامه...
ضَخیم کَردَن، گَستَردِه شُدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kutangaza
تبلیغ کردن، اعلام کند، اعلام کردن، پرتوافکندن، سرگیجه دادن، فرمان دادن، اعلان کردن، اظهار کردن، بیان کردن
ادامه...
تَبلِیغ کَردَن، اِعلام کُنَد، اِعلام کَردَن، پَرتَواَفکَندَن، سَرگیجِه دادَن، فَرمان دادَن، اِعلان کَردَن، اِظهار کَردَن، بَیان کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuangaza
روشن کردن، درخشیدن، رونق یافتن، پرتو افکندن
ادامه...
رُوشَن کَردَن، دِرَخشیدَن، رُونَق یافتَن، پَرتو اَفکَندَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuandama
بارش شدید کردن، راهپیمایی کردن، بمباران کردن
ادامه...
بارِش شَدید کَردَن، راهپِیمایی کَردَن، بُمباران کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuandaa
فرمولبندی کردن، آماده کنید، آماده کردن
ادامه...
فُرمولبَندی کَردَن، آمادِه کُنید، آمادِه کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی