معنی kunungurika - جستجوی لغت در جدول جو
kunungurika
غرّش کننده، سوختن
ادامه...
غُرِّش کُنَندِه، سوختَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kunungunika
گله کردن، زمزمه کردن
ادامه...
گِلِه کَردَن، زِمزِمِه کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kununguruma
خر خر کردن، غرّش
ادامه...
خُر خُر کَردَن، غُرِّش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kunungʹunika
زیر لب غرغرکننده، زمزمه کردن
ادامه...
زیرِ لَب غُرغُرکُنَندِه، زِمزِمِه کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی