معنی kultura - جستجوی لغت در جدول جو
kultura
فرهنگ، جذب فرهنگ
ادامه...
فَرهَنگ، جَذب فَرهَنگ
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Kultur
فرهنگ
ادامه...
فَرهَنگ
دیکشنری آلمانی به فارسی
multikultural
چندفرهنگی
ادامه...
چَندفَرهَنگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ahli hortikultura
باغبان
ادامه...
باغبان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
akulturasi
فرهنگ پذیری
ادامه...
فَرهَنگ پَذیری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Akkulturation
فرهنگ پذیری
ادامه...
فَرهَنگ پَذیری
دیکشنری آلمانی به فارسی
kutua
پیاده شدن، فرود آمدن
ادامه...
پیاده شُدَن، فُرود آمَدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kufura
متورّم، لاف زدن
ادامه...
مُتِوَرِّم، لاف زَدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutuma
ارسال کردن، برای ارسال، پخش کردن، فرستادن
ادامه...
اِرسال کَردَن، بَرایِ اِرسال، پَخش کَردَن، فِرِستادَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutupa
ریختن، پرتاب کردن، دور انداختن، دفع کردن، رها کردن، کنار گذاشتن، نیزه انداختن
ادامه...
ریختَن، پَرتاب کَردَن، دور اَنداختَن، دَفع کَردَن، رَها کَردَن، کِنارِ گُذاشتَن، نِیزِه اَنداختَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
altura
بلندی، ارتفاع
ادامه...
بُلَندی، اِرتِفاع
دیکشنری پرتغالی به فارسی
altura
بلندی، ارتفاع
ادامه...
بُلَندی، اِرتِفاع
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cultura
فرهنگ
ادامه...
فَرهَنگ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cultural
فرهنگی
ادامه...
فَرهَنگی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Cultural
فرهنگی
ادامه...
فَرهَنگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Culture
فرهنگ
ادامه...
فَرهَنگ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
cultural
فرهنگی
ادامه...
فَرهَنگی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
soltura
شل بودن
ادامه...
شُل بودَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dulzura
شادی، شیرینی، نرمی
ادامه...
شادی، شیرینی، نَرمی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
culture
کاشت، فرهنگ
ادامه...
کاشت، فَرهَنگ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
cultura
فرهنگ
ادامه...
فَرهَنگ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cultura
فرهنگ
ادامه...
فَرهَنگ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
akulturacja
فرهنگ پذیری، تحصیل کرده
ادامه...
فَرهَنگ پَذیری، تَحصیل کَردِه
دیکشنری لهستانی به فارسی