ترجمه kutuma به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kutuma
kutupa
- kutupa
- ریختَن، پَرتاب کَردَن، دور اَنداختَن، دَفع کَردَن، رَها کَردَن، کِنارِ گُذاشتَن، نِیزِه اَنداختَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutumia
- kutumia
- مُفید بودَن، بَرایِ اِستِفادِه، اِعمال کَردَن، مَصرَف کَردَن، اِستِثمار کَردَن، مَهار کَردَن، صَرف کَردَن، اِستِفادِه کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی