جدول جو
جدول جو

معنی kulit - جستجوی لغت در جدول جو

kulit
چرم، پوست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سخت، دشوار است
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
گریه کردن، گریه کن، زوزه کشیدن، آه و فغان کردن، زاری کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پوسته کندن، لایه برداری پوست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پوست کندن، پوست انداختن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پزشک پوست، متخصّص پوست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
چرمی، شبیه پوست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
دانشگاه ها، هیئت علمی
دیکشنری سواحیلی به فارسی