جدول جو
جدول جو

معنی kuelea - جستجوی لغت در جدول جو

kuelea
شناور، شناور شدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شنا کردن، برای شنا کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
گریه کردن، گریه کن، زوزه کشیدن، آه و فغان کردن، زاری کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
انتقاد کردن، سرزنش کردن، سرزنش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
لنگ لنگان، تلو تلو خوردن، لنگ لنگ زدن، لنگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
سرزنش کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
افتادگی، شل کردن، سست، شل بودن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
لنگ لنگ حرکت کردن، لنگ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
آوردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مست کردن، مست شدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
توضیح دادن، توضیح دهید، بیان کردن، ویژگی دادن، تعریف کردن، ترسیم کردن، تصویر کشیدن، توصیف کردن، توصیفی، شرح دادن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پراکنده کردن، گسترش، تکثیر کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بازتابیدن، برای فرار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
استقرار دادن، برای ارسال، استقرار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
انتشار، در حال گسترش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
برگشتن، برای بازگشت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
یخچال گذاشتن، خنک کننده
دیکشنری هلندی به فارسی
خالی کردن، دادن، دفع، ترشّح کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
حمایت کردن، دفاع کند، دفاع کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
انحراف داشتن، لغزش، سر خوردن، اسکی کردن، صاف، لغزنده
دیکشنری سواحیلی به فارسی
عادت دادن، عادت کن، آداپته کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قابلیّت فهم، درک
دیکشنری سواحیلی به فارسی
خوٰاندن بلند، گریه کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پرورش دادن، بالا بردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
درک کردن، برای درک، فهمیدن، درک
دیکشنری سواحیلی به فارسی
توضیح دادن، توضیح دهید، بیان کردن، تعریف کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
خوردن، برای خوردن، قسم خوردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی