kudhibiti کنترل کردن، کنترل کنید، کنترل کننده، محدود کردن، دستکاری کردن، تنظیم کردن، سرکوب کردن، سرکوب کننده ادامه... کُنتُرُل کَردَن، کُنتُرُل کُنید، کُنتُرُل کُنَندِه، مَحدود کَردَن، دَستکاری کَردَن، تَنظِیم کَردَن، سَرکوب کَردَن، سَرکوب کُنَندِه دیکشنری سواحیلی به فارسی