جدول جو
جدول جو

معنی kroczyć - جستجوی لغت در جدول جو

kroczyć
بلند قدمی برداشتن، بالابر
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

برجسته کردن، تأکید کنند
دیکشنری لهستانی به فارسی
آزار دادن، اذیّت کردن، آزرده کردن، رایگان، رنجاندن، ضعف
دیکشنری لهستانی به فارسی
منحرف شدن، انحصاری
دیکشنری لهستانی به فارسی
دلنشین، ترسناک، دلربا، درخشان، زیبا، ظریف، محبّت انگیز، محلّ اقامت، محبّت آمیز، محاسبات، محبوب، ناز
دیکشنری لهستانی به فارسی
خیس کردن، مرطوب
دیکشنری لهستانی به فارسی
گردن کشی کردن، سفر
دیکشنری لهستانی به فارسی