معنی kołysać - جستجوی لغت در جدول جو
kołysać
آرامش دادن، مطمئن شد
ادامه...
آرامِش دادَن، مُطمَئِن شُد
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
połykać
بلعیدن، بنفش، قورت دادن
ادامه...
بَلعیدَن، بَنَفش، قورت دادَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
kołysać się
تکان دادن، تند و تیز، تلو تلو خوردن، ضربه ای با چوب
ادامه...
تِکان دادَن، تُند و تیز، تِلو تِلو خُوردَن، ضَربِه ای با چوب
دیکشنری لهستانی به فارسی