معنی kosong - جستجوی لغت در جدول جو
kosong
پر نشده، خالی، توخالی
ادامه...
پُر نَشُدِه، خالی، تُوخَالِی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
bohong
دروغ، دروغ بگو، دروغگو
ادامه...
دُروغ، دُروغ بِگو، دُروغگو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tolong
لطفاً درخوٰاست دادن، کمک کنید
ادامه...
لُطفاً دَرخوٰاست دادَن، کُمَک کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
koloni
مستعمره کردن، مستعمره
ادامه...
مُستَعمِرِه کَردَن، مُستَعمِرِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kusonga
پیشرفت کردن، حرکت کردن
ادامه...
پیشرَفت کَردَن، حَرَکَت کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
konon
ظاهراً
ادامه...
ظاهراً
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan kosong
با حالت خالی، با جای خالی، خیره وار
ادامه...
با حالَتِ خالی، با جای خالی، خیرِه وار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
omong kosong
پرگویی، مزخرف، حرف بی معنی، بی معنی
ادامه...
پُرگویی، مُزَخرِف، حَرف بی مَعنی، بی مَعنی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara kosong
به طور تهی، به صورت خالی
ادامه...
بِه طُورِ تُهی، بِه صورَتِ خالی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی