معنی kondisi - جستجوی لغت در جدول جو
kondisi
شرط، وضعیت، شرطیّت
ادامه...
شَرط، وَضعِیَت، شَرطیَّت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
rekondisi
بازسازی، بازسازی شده
ادامه...
بازسازی، بازسازی شُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
konsesi
امتیاز
ادامه...
اِمتِیاز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
koneksi
اتّصال
ادامه...
اِتِّصال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kognisi
شناخت
ادامه...
شِناخت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
koalisi
ائتلاف
ادامه...
اِئتِلاف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dalam kondisi yang lebih baik
در وضعیت بهتری، در شرایط بهتر
ادامه...
دَر وَضعِیَت بِهتَری، دَر شَرایِط بِهتَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengkondisikan
شرط قرار دادن، شرطی سازی
ادامه...
شَرط قَرار دادَن، شَرطی سازی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pengkondisian cuaca
عایق سازی هوا، تهویه هوا
ادامه...
عایِق سازی هَوا، تَهوِیَه هَوا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی