معنی kompilować - جستجوی لغت در جدول جو
kompilować
تدوین کردن، مسح کردن
ادامه...
تَدوین کَردَن، مَسح کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
komponować
ترکیب کردن
ادامه...
تَرکیب کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
komplikować
مشکل کردن، مزاحمت
ادامه...
مُشکِل کَردَن، مُزاحِمَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
kopiować
کپی کردن، کتک خورده
ادامه...
کُپی کَردَن، کُتَک خُوردِه
دیکشنری لهستانی به فارسی