معنی kitsch - جستجوی لغت در جدول جو
kitsch
کرنس
ادامه...
کَرَنس
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kitsch
کرنس
ادامه...
کَرَنس
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
kitsch
کرنس
ادامه...
کَرَنس
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kitschig
احمقانه، شیطون، بی مزّه
ادامه...
اَحمَقانِه، شِیطون، بی مَزِّه
دیکشنری آلمانی به فارسی
Kitsch
کرنس
ادامه...
کَرَنس
دیکشنری آلمانی به فارسی
kritisch
بحرانی، انتقادی
ادامه...
بُحرانی، اِنتِقادی
دیکشنری آلمانی به فارسی
kritisch
انتقادی
ادامه...
اِنتِقادی
دیکشنری هلندی به فارسی
Pitch
پرتاب کردن، زمین
ادامه...
پَرتاب کَردَن، زَمین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Ditch
رها کردن، خندق
ادامه...
رَها کَردَن، خَندَق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hitch
صعود کردن، ضربه زدن
ادامه...
صُعود کَردَن، ضَربِه زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
kitscherig
بی مزّه، شیطون
ادامه...
بی مَزِّه، شِیطون
دیکشنری هلندی به فارسی