معنی kierowany - جستجوی لغت در جدول جو
kierowany
رانده شده، گذراندن
ادامه...
راندِه شُدِه، گُذَراندَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kierować
هدایت کردن، خلبان، راهنمایی کردن، مربّی، مستقیم
ادامه...
هِدایَت کَردَن، خَلَبان، راهنَمایی کَردَن، مُرَبّی، مُستَقیم
دیکشنری لهستانی به فارسی