معنی kesatuan - جستجوی لغت در جدول جو
kesatuan
یکپارچگی، وحدت
ادامه...
یِکپارچِگی، وَحدَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kebaruan
جدید بودن، تازگی
ادامه...
جَدید بودَن، تازِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelautan
مربوط به دریا، دریایی
ادامه...
مَربوط بِه دَریا، دَریایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kekayuan
چوبین بودن، چوبی بودن
ادامه...
چوبین بودَن، چوبی بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kekakuan
بی دقّتی، سفتی، دست و پا چلفتی بودن، سهوکاری، جدّیّت، محدودکنندگی، سختی، خشکی
ادامه...
بی دِقَّتی، سِفتی، دَست و پا چُلُفتی بودَن، سَهوکاری، جِدِّیَّت، مَحدودکُنَندِگی، سَختی، خُشکی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kesamaan
شباهت، شباهت ها، مشترک بودن، یکسانی
ادامه...
شَباهَت، شَباهَت ها، مُشتَرَک بودَن، یِکسانی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
keraguan
تردید، شک، شک و تردید
ادامه...
تَردِید، شَک، شَک و تَردِید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kepatuhan
پایبندی، انطباق، رعایت، تسلیم پذیری
ادامه...
پایبَندی، اِنطِباق، رِعایَت، تَسلِیم پَذیری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kematian
مرگبار بودن، مرگ، مرگ و میر
ادامه...
مَرگبار بودَن، مَرگ، مَرگ و میر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kemajuan
پیشبرد، پیشرفت
ادامه...
پیشبُرد، پیشرَفت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
persatuan
اتّحاد، وحدت
ادامه...
اِتِّحاد، وَحدَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی