معنی kapiący - جستجوی لغت در جدول جو
kapiący
چکنده، چکّه کردن
ادامه...
چِکَندِه، چِکِّه کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
raniący
زخم زننده، چاقو زدن
ادامه...
زَخم زَنَندِه، چاقو زَدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
karzący
تنبیه کننده، تنبیهی، تنظیم
ادامه...
تَنبِیه کُنَندِه، تَنبِیهی، تَنظِیم
دیکشنری لهستانی به فارسی
śpiący
خواب آلود، خوٰاب آلودگی، خوٰابیدن، خوابیده، میل
ادامه...
خواب آلود، خوٰاب آلودِگی، خوٰابیدَن، خوابیدِه، مِیل
دیکشنری لهستانی به فارسی