جدول جو
جدول جو

معنی kapać - جستجوی لغت در جدول جو

kapać
چکیدن، چکّه کردن، متراکم شدن
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نفس نفس زدن، نفخ شکم
دیکشنری لهستانی به فارسی
گرفتن، برای دریافت، تور انداختن، شفّاف، گرفتگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
کندن، پاره کردن، تونل زدن، تیراندازی، حفر کردن، حفر چاله، پایین زدن، خالصانه، غار رفتن، شربتی
دیکشنری لهستانی به فارسی
تنبیه کردن، تنبیهی، مجازات کردن، مجازات دادن، همسایه
دیکشنری لهستانی به فارسی