معنی kabut - جستجوی لغت در جدول جو
kabut
مه آلودگی، مه، ابری بودن
ادامه...
مِه آلودِگی، مِه، اَبری بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kabur
تاریک، تار، مبهم کردن، مبهم، پرّه ای، ابهام، کثیف
ادامه...
تاریک، تار، مُبهَم کَردَن، مُبهَم، پَرِّه ای، اِبهام، کَثیف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kabul
ورود، پذیرش
ادامه...
وُرُود، پَذیرِش
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
dengan berkabut
به طور مه آلود، با مه
ادامه...
بِه طُورِ مِه آلود، با مِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berkabut
مبهم، مه آلود، دودآلود
ادامه...
مُبهَم، مِه آلود، دودآلود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara berkabut
مه آلودانه، به صورت مه آلود
ادامه...
مِه آلودانِه، بِه صورَتِ مِه آلود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی