معنی kabut
kabut
مه آلودگی، مه، ابری بودن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با kabut
kabur
kabur
تاریک، تار، مُبهَم کَردَن، مُبهَم، پَرِّه ای، اِبهام، کَثیف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kabul
kabul
وُرُود، پَذیرِش
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی