معنی izin - جستجوی لغت در جدول جو
izin
اجازه
ادامه...
اِجازِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
izin
اجازه
ادامه...
اِجازِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Patronizingly
تحقیرآمیز، با حمایت
ادامه...
تَحقیرآمیز، با حِمایَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
pencabutan izin
حذف از شغل، لغو مجوّز
ادامه...
حَذف اَز شُغل، لَغو مُجَوِّز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara diizinkan
به طور مجاز، مجاز است
ادامه...
بِه طُورِ مُجاز، مُجاز اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak mengizinkan
اجازه ندادن، اجازه نمی دهد
ادامه...
اِجازِه نَدادَن، اِجازِه نِمی دَهَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dizinlemek
فهرست کردن، شاخص
ادامه...
فِهرِست کَردَن، شاخِص
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sekizinci
هشتم
ادامه...
هَشتُم
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
medizinisch
به طور پزشکی، پزشکی، به طور دارویی، دارویی
ادامه...
بِه طُورِ پِزِشکی، پِزِشکی، بِه طُورِ دارویی، دارویی
دیکشنری آلمانی به فارسی
Patronizing
حمایت آمیز، حامی
ادامه...
حِمایَت آمیز، حامی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
vizinho
کناری، همسایه
ادامه...
کِناری، هَمسایِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Agonizingly
به طور دردناک، عذاب آور
ادامه...
بِه طُورِ دَردناک، عَذاب آوَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Agonizing
دردناک، عذاب آور
ادامه...
دَردناک، عَذاب آوَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
kwa kujizingatia
خودمحورانه، برای خود محوری، به طور خودشیفته
ادامه...
خُودمِحوَرانِه، بَرایِ خُود مِحوَری، بِه طُورِ خُودشیفتِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
Energizing
انرژی زا
ادامه...
اِنِرژی زا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Appetizingly
مطلوبانه، اشتها آور
ادامه...
مَطلوبانِه، اِشتِها آوَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Appetizing
خوشمزه، اشتها آور
ادامه...
خُوشمَزِه، اِشتِها آوَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
vizinhança
همسایگی، محلّه، مجاورت
ادامه...
هَمسایِگی، مَحَلِّه، مُجاوِرَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Tantalizing
وسوسه انگیز
ادامه...
وَسوَسِه اَنگیز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
izin verilebilirlik
اجازه پذیری، مجاز بودن
ادامه...
اِجازِه پَذیری، مُجاز بودَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
dizin
دایره معارف، دایرکتوری
ادامه...
دایِرِه مَعارِف، دایرِکتُوری
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
zin
جمله
ادامه...
جُملِه
دیکشنری هلندی به فارسی
izin vermemek
اجازه ندادن، اجازه نمی دهد
ادامه...
اِجازِه نَدادَن، اِجازِه نِمی دَهَد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
izin vermek
اجازه دادن، برای دادن اجازه
ادامه...
اِجازِه دادَن، بَرایِ دادَن اِجازِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
izin verilen bir şekilde
به طور مجاز، به صورت مجاز
ادامه...
بِه طُورِ مُجاز، بِه صورَتِ مُجاز
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
izin verilen
مجازی، مجاز است
ادامه...
مَجازی، مُجاز اَست
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
izin verilebilir şekilde
به طور مجاز، به صورت مجاز
ادامه...
بِه طُورِ مُجاز، بِه صورَتِ مُجاز
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Tantalizingly
فریبنده، وسوسه انگیز
ادامه...
فَریبَندِه، وَسوَسِه اَنگیز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
dengan izin
به طور مجاز، با اجازه
ادامه...
بِه طُورِ مُجاز، با اِجازِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengizinkan
اجازه دادن، اجازه می دهد
ادامه...
اِجازِه دادَن، اِجازِه می دَهَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
diizinkan
مجازی، مجاز است
ادامه...
مَجازی، مُجاز اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Selfaggrandizing
خودستایانه، خود بزرگ بینی
ادامه...
خودسِتایانِه، خُود بُزُرگ بینی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Unappetizingly
به روش غیر اشتهاآور، بی اشتها
ادامه...
بِه رَوِشِ غِیرِ اِشتِهاآوَر، بی اِشتِها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Unappetizing
بی اشتها
ادامه...
بی اِشتِها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Apologizing
در حال عذرخوٰاهی، عذرخوٰاهی
ادامه...
دَر حالِ عُذرخوٰاهی، عُذرخوٰاهی
دیکشنری انگلیسی به فارسی